زنم من دست بر این بخت
کنم او را سفید چون گوله ای برف
کنم کاری که روی بر هر طرف
بگویی النا گرفت است برایم کف
اسمان و مه و خورشید و فلک در کارند
آرمیتایا هر یک نشانی از تو بر من دارند
گر کنی کامنت عدد پونصد چهل و چهار
بگیرم ماهرانه ز بختت هر مهره و خار
بشمار مرا برای خود چون که یک یار
که سیاهی کند با بختت خدانگهدار
سلام ، من نتیجه گرفتم ازشون