I never disclose my real desires or the texture of my soul
Original Titel: Plain Bad Heroines
Author: Emily M. Danforth
First published October 20, 2020
Rate: 3.67
داستان در سال 1902 در مدرسه دخترانه بروکانتز شروع میشه. فلو و کلارا، دو دانش آموزن که شیفته همدیگه و همچین شیفته نویسندهای به اسم مری مک لین هستن. این دخترها برای نشون دادن ارادتشون به مری، یک باشگاه هواداری خصوصی تاسیس میکنن و اسمش رو میذارن "انجمن شیرزنان بد ساده" یا همون "The Plain Bad Heroine Society". اونها توی یک باغ سیب در همون نزدیکی همدیگه رو مخفیانه ملاقات میکنن که به شادی و درنهایت مرگ وحشتناکشون ختم میشه. بعدا اجساد اونها رو در باغ با یک نسخه از کتاب مری کشف میکنن. با گذشت زمان قربانیهای بیشتری با یونیفرم زرد رنگ مدرسه پیدا میشن و بعد از پیدا شدن اجساد سه نفر دیگه که به شکل هولناکی مردن، درهای مدرسه بروکانتز برای همیشه بسته میشه.
حدود یک قرن بعد تصمیم گرفته میشه فیلمی از این وقایع ساخته بشه. وقتی بار دیگه درهای بروکانتز برای فیلمبرداری باز میشه، گذشته و حال به طرز ترسناکی با هم درگیر میشن و مشخص میشه نفرین از کجا نشات میگیره.
تا خود آسمون مجذوب کننده و سرگرم کنندهست! خوندنش برای من در زمانی که نه از نظر جسمی و نه روحی شرایط خوبی نداشتم، بیشتر از لذت بود. شما رو مبهوت خودش میکنه در عین اینکه انگار زمان از حرکت ایستاده، سریع پیش میره. (باید بگم که کتاب طولانیایه.) قلم نویسنده واقعا زیباست و فضای داستان رو به خوبی تلقین میکنه. داستان از زبان راوی (دانای کل بیان) بیان میشه و حدس اینکه راوی کیه با شماست. اول کتاب زیاد برام جالب نبود و کمی طول کشید تا باهاش ارتباط بگیرم. پایان کتاب یک سری پاورقی بیمورد داره -البته من دوستشون داشتم و برام جالب بودن.- توی یک داستان ترسناک خیلی جایی برای ماجراهای عاشقانه نیست ولی اینجا به زیبایی به اون هم پرداخته شده. چیزیه که تقریبا به همه پیشنهادش میکنم، به خصوص سبک نوشتاری فوق العادهاش برای افرادی که دنبال چیزهای خاصن.